تو را دوست دارم
تو را دوست دارم در این باران میخواستم تو در انتهای خیابان نشسته باشی من عبور کنم سلام کنم لبخند تو را در باران میخواستم میخواهم تمام لغاتی را که می دانم برای...
تو را دوست دارم در این باران میخواستم تو در انتهای خیابان نشسته باشی من عبور کنم سلام کنم لبخند تو را در باران میخواستم میخواهم تمام لغاتی را که می دانم برای...
ساده ک میشوی ... ! ♥ ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺧﻮﺩﺕ ﻏﻤﺖ ﻣﺸﮑﻠﺖ ﻏﺼﻪ ات ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﺖ ﺣﺘﯽ ﺩﺷﻤﻨﺖ ! ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺮ...
آه...دلم گرفته است از روزگاری که سیاهی فوج فوج دیده میشود قبل ها تن هر کسی یک تابستان داشت آن هم تابستان داغ بدن معشوقه و همسرش بود چه شده است مارا؟؟؟؟؟؟؟؟ تن هامان تاب...
نمیدانــــــم، تـــــــــو را به اندازه ی نفســــــــمــــــــ دوســـــــت دارمـــــــ، یا نفســـمــــ را به اندازه ی تــــــــــو !؟ نمیـــــــــدانمـــــ، چـ...
هیس هیچـــے نگو! ﺻﺪﺍﮮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺸﻨﻮﺩ تماﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺗـــــﻮ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ...!! ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺣﺴﻮﺩﻡ ... ﺗﻮ ﻣﯿﮕﻮﯾـــے ﺩﯾﻮﺍﻧـﮧ ام .. اﻣ...
عشق چيز عجيبــے است وقتــے از مـَטּ ديكتاتورﮮ مــے سازد، زود رنج ڪہ تنها تـــ❤ــــو را انحصارﮮ مــے خواهد از تـــــ❤ـــــو نازك دلــے ڪہ اشك مرا تاب نمــے آورد عش...
چقَـבر پــَـر می ڪِشَـב دلـَـ♥ــمـ (●) ♥ بـﮧ هــَـ♥ــوآی تـُـو (●) ♥ اِنگـــآر تَمـآمـِ پـَرَنـבه ـهآی جَهـآטּ בر قـَلبـ♥ـَمـ (●) ♥ آشیــ♥ـآ...
مرد و زن جواني سوار بر موتور در دل شب مي راندند .آنها عاشقانه يكديگر را دوست داشتند. زن: یواش تر برو، من می ترسم. مرد: نه، اینجوری خیلی بهتره. زن : خواهش میکنم ، من خیلی می...
چه ساده ، دله منو بردی با یه نگاهت نمیتونم برم از کنارت چه ساده دیدیم هرچی که خواستیم جوره هرچی که خواستیم بوده واسه دوتا دیوونه روی ابرا چه زندگی خوبه اووو یییه&
آرام باش ، ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت...
گاهی دلم نمی خواست تو را ببینم ام تو در کنارم بودی و نقس هایت یخ روزهایم را باز می کرد. گاهی دلم نمی خواست تو را بخوانم اما تو مثل یک ترانه ی زیبا بر لبم زندگی می کردی. من...
هیچ از خودت پرسیدی عاقبت این دل عاشق چه میشود؟؟؟ هیچ از خودت سوال کردی به کدامین گناه مرا تنها گذاشتی؟؟؟ کاش لحظه رفتن اندکی تامل می کردی و به گذشته می اندیشیدی به گذش...
عشقت در قلبم است ، تو مال منی و باور نداری که تنها امیدم به تو است تمام زندگی ام هستی و خبر نداری که بی تو میمیرم… باور نداری که در قلبم جز تو و عشقت کسی جایی ندارد ، ...
فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است چشمانم غرق در اشکهایم شده دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی …. همه چیز گذشت و تمام شد ، ا...
شب بود ، شبی که تصویری سیاهتر از گذشته ها داشت… شبی که مهتابش در پشت ابرهای سیاه به خواب رفته بود. شبی که گهگاهی ستاره های نادری در آسمان سیاه و ابری می درخشیدند . ست...
آهای عشق ، من تسلیم تو هستم… آهای عشق ، من هیچ حرفی در برابرت ندارم که به زبان بیاورم… تو مرا شکست دادی ای عشق… من تسلیم احساسات آتشین تو میباشم… آهای عشق ...
مادر دوستت دارم شاید بعضی اوقات سرت داد زدم... شاید بعضی اوقات به حرفات توجهی نکردم... شاید بعضی اوقات تو را در لحظات سخت تنها گذاشتم... ولی همه این ها از روی عمد نبود م...
این لحظه های تمام نشدنی برایم سخت میگذرند… نبضم کند میزند… قلبم تیر میکشد… دارم صدای خورد شدن احساس پاکم را … لابه لای چرخ دنده های زندگی میشنوم … آری...